بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله الطاهرین تحلیل کوششی ست برای رسیدن به حقیقت و پیش بینی روشن تری از آینده
فروپاشی حکومت عثمانی تنها یک فروریختن حکومت نبود که یکباره وارثان عثمانی روح و روان خود را هم باختند . آتاتورک آنچنان روان این مردم را فروخت که نه تنها تمام مظاهر ملی را عوض کرد ، حتی خطی را که پیوند آنها با عقبه شان میشد را نیز به لاتین تغییر داد . هرچند غرب ظاهرا این تغییرات را بسیار تحویل گرفت اما در عمل چنین اتفاقی نیفتاد و بعد از چند دهه خواهش ، حتی حاضر نشد ترکیه را به عنوان عضوی از اتحادیه اروپایی بپذیرد . اروپا هنوز داغ عثمانی را فراموش نکرده بود . هنوز غرش توپهای عثمانی و تحقیری که بر اروپا رفته بود در گوشش بود هنوز سلطان محمد فاتح در گوشش صدا میکرد و هنوز مسجد ایاصوفیه که همان کلیسای رشک انگیز بیزانس بود خار چشمش بود .
با تغییراتی که در چند دهه اخیر به وجود آمد خصوصا ظهور ایران اسلامی ، ترکیه احساس کرد که باید عقبه خود را در جهان اسلام جستجو کند . ظهور نجم الدین اربکان نخست وزیر اسبق و اسلامگرای ترکیه ، غرب را متوجه این نکته ساخت که بدنه جامعه ترکیه گرایش شدیدی به اسلام دارد . اینجا بود که غرب با حرکت موج سواری خود که سیاست غالب آنهاست در یک حرکت کودتا وار اربکان را برکنار، محاکمه و زندانی کرد . پس از آن ما شاهد ظهور دولت جدید ترکیه هستیم . ( جالب آنکه اربکان بشدت با آنها مخالف بود و آنها را بدتر از سکولارها میدانست و تا پایان عمر با ایشان مخالفت کرد). دولت جدید با یک حرکت نرم و البته بیشتر رفرم ، کم کم کوشید خود را به عنوان کشوری متمایل به دنیای اسلام و علاقمند به درخواستهای ایشان معرفی کند . موفقیتهای اقتصادی دولت جدید که بیشتر بر شاخ توریسم و جلب سرمایه های خارجی واقع شد( چیزی که باید آنرا پاشنه آشیل حکومت اردوغان و گل دانست ) آنها را کمابیش به عنوان الگویی جدید و شاید موفق به دنیای اسلام نشان داد ( خصوصا آنهایی که دل در گرو غرب داشتند و یا حداقل مرعوب آنها بودند )
وجود ایران و دوستان و همپیمان هایش در منطقه که کمابیش از هند و پاکستان شروع و تا مدیترانه و لبنان ادامه میافت چیزی بود که مانع جاه طلبی های انفجاری دولت جدید ترکیه میگردید . و این همانجایی بود که عقل زیر شمشیر طمعها ذبح میشود . ترکیه و هم نوایان با او سوریه را به علت حکومت اقلیت علوی ، ضعیفترین حلقه ی این اتصال دیدند .
اشتباه بزرگ و استراتژیک ترکیه در آن بود که فراموش کرد که مردم منطقه اگر گرایشی هم به اونشان دادند ، به علت موفقیتهای اقتصادی همراه با بازگشت ترکیه به دنیای اسلام بود . اوقات تلخی اردوغان را با مسئول رژیم صهیونیستی میتوان در همین راستا دید ( چیزی که بیشتر در حرف اتفاق افتاد تا عمل . چنانکه روابط اقتصادی ترکیه با رژیم منحوس صهیونیسم در سال گذشته به بالاترین میزان خود یعنی بیش از 16 میلیارد دلار رسید) مردم مسلمان منطقه ،اکنون یک حکومت مقتدر و دوست را در کنار خود میخواستند و نه یک آقا بالاسر . و اکنون ترکیه با در گیر کردن خود در سوریه جدا از آنکه چهره اسلامگرای خود را مخدوش میکرد نا امنی حاصل از آن میتوانست موجب فرار سرمایه شده تمام رشته هاشان را پنبه کند .
رفتار جدید جدید دولت ترکیه برایش چیزی جز کدورتها سیاسی به همراه نیاورده است . روابط ترکیه با همسایگانش نمودی از همین مطلب است . اکنون روابط آنها با ایران سرد شده با عراق تیره شده با سوریه به مرز جنگ رسیده و با کردها نیز چه در داخل و چه در خارج بیش از پیش ملتهب شده است . اکنون ترکیه خود را در جبهه غربی نیز تنها میبیند .آنها حاضر به همراهی جدی ترکیه در مسئله سوریه نشدند . اروپا هرگز خاطرات عثمانی را فراموش نخواهد کرد . اکنون برای ترکیه نقطه انتخاب است یا باید به بدنه جامعه اسلامی بپیوندد و توهم نوعثمانی و آقا بالاسری را از سرش دور کند و یا هرروز خود را منزوی تر ببیند .
از آنجاییکه قدرتهای فرامنطقه ای خصوصا امریکاییها که ترکیه خودش را به آنها گره زده است خواهان این مطلب نیستند و از طرفی قدرتمندی ترکیه را هم در منطقه نمیخواهند بعید به نظر میرسد که ترکیه راه بازگشت را در پیش بگیرد . و بیشتر به نظر میرسد جنگ فرسایشی همچنان در منطقه ادامه پیدا کند
وظیفه ایران به عنوان کشوری مسلمان پیشرو و مستقل در منطقه حکم میکند که به دور از منافع کوتاه مدت هرچه بیشتر در اتحاد و همگرایی جهان اسلام کوشش نماید .
عناوین یادداشتهای وبلاگ
دوستان